خدایا... خداوندا؛
چه طاقتی؛
چه توانی؛
مگر میشود تصور کرد.
نه...؛
فرای طاقت بشریست.
مگر میان در و دیوار ماندن مادر کم رنجیست که باید فرق شکافته از هم پدر را هم میدید، یا جگر پاره پارهی برادر را.
از همه سختتر، سر بیتن حسین را بر بالای نیزه.
حسینی که بی او نای ماندن نداشت.
نه...؛
تصورش را هم نمیتوان کرد.
آخر این همه مصیبت را چگونه زنی تاب تحمل دارد.
نه...؛
او زن نبود؛
او شیر زن بود؛
او زینب کبری(س)، دخت حیدر کرار، اولین مظلوم عالم بود.
و کسی را بیجهت ام المصائب نمینامند.
آری؛ مادر غمها.
مادر بزرگترین غمها.
و خداوند میدانست که کسی جز او، تاب و توان این مصیبتها را ندارد و این شد که ام المصائب نام گرفت و ایوب پیامبر را شرمنده کرد.
و سلام بر زینب کبری؛
او که بعداز حسین(ع)، قافله سالار کاروان نینوا بود و منادی فریاد بر حق حسین(ع).
چه طاقتی؛
چه توانی؛
مگر میشود تصور کرد.
نه...؛
فرای طاقت بشریست.
مگر میان در و دیوار ماندن مادر کم رنجیست که باید فرق شکافته از هم پدر را هم میدید، یا جگر پاره پارهی برادر را.
از همه سختتر، سر بیتن حسین را بر بالای نیزه.
حسینی که بی او نای ماندن نداشت.
نه...؛
تصورش را هم نمیتوان کرد.
آخر این همه مصیبت را چگونه زنی تاب تحمل دارد.
نه...؛
او زن نبود؛
او شیر زن بود؛
او زینب کبری(س)، دخت حیدر کرار، اولین مظلوم عالم بود.
و کسی را بیجهت ام المصائب نمینامند.
آری؛ مادر غمها.
مادر بزرگترین غمها.
و خداوند میدانست که کسی جز او، تاب و توان این مصیبتها را ندارد و این شد که ام المصائب نام گرفت و ایوب پیامبر را شرمنده کرد.
و سلام بر زینب کبری؛
او که بعداز حسین(ع)، قافله سالار کاروان نینوا بود و منادی فریاد بر حق حسین(ع).
نویسنده :
سوخته دل » ساعت 10:8 عصر روز دوشنبه 87 دی 23