سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 


درباره نویسنده
مردی به نام چمران! - سوخته دل

سوخته دل
آیت الله انصاری همدانی رو خیلی دوست دارم. اینقدر عاشق بودن که حتی سینه شون هم از سوز عشق سوخته!! خدایا به حق بنده های صالح و پاکت ما رو هم با خودت و عشق به خودت آشنا کن. آمین



آرشیو وبلاگ
زمستان 1386
پاییز 1386


لوگوی سایت همسرم


لینکهای روزانه
پخش زنده کربلای معلا [64]
یادم آرد کربلا را... [79]
عاشورا در نگاه دیگران [77]
پدر مهربان [155]
بچه‏های قلم [100]
برای وبلاگ نویسی موفقتر [76]
[آرشیو(6)]



لینک دوستان
در کوی بی‏نشان ها
صفحات خط خطی
مفرد مؤنث غائب
صفحه بیست و یکم
نقطه سرخط
کوتاه نوشته‏ها
نشریه الکترونیک چارقد
مشترک مورد نظر
عضویت در خبرنامه  
لوگوی وبلاگ
مردی به نام چمران! - سوخته دل

آمار بازدید
بازدید کل :34647
بازدید امروز : 0
 RSS 


چند بار اتفاق افتاده بود که کنار جاده ، وقتی از این ده به ده دیگر می رفتیم،می دید که بچه ای کنار جاده نشسته و دارد گریه می کند.
ماشین را نگه می داشت، پیاده می شد و می رفت بچه را بغل می کرد.
صورتش را با دستمال پاک می کردو او را می بوسید.
بعد هم راه بچه شروع می کرد به گریه کردن.
ده دقیقه ، یک ربع، شاید هم بیش تر!



نویسنده : سوخته دل » ساعت 12:40 عصر روز یکشنبه 86 دی 16